آه خسته شدم توی این چهار دیواری
افسرده شدم توی این چهار دیواری
چرا همه جا چهار دیواری ؟!
میخوام فرار کنم اما با کی
با خیال خودم گاهی به آینده میرم گاهی هم به گذشته های تلخ
تا کی توی این چهار دیواری تاریک بشینم فکر کنم به آینده و گذشته ام
من هیچ وقت توی حال نیستم
چون یک آدم زدحالم
پی نوشت:این نوشته ها مال دورانی که توی قوطی کبریت بودم(یک ماه تعطیل)
قابل توجه دوستان این زدحال با تمام ضدحال ها فرق میکنه
سلام
خدا روشکر در اومدین !!!
اره خداروشکر
عزیزم ضدحال درسته نه زدحال
عزیزم میدونم این زدحال با تمام ضدحالا فرق داره
سلام زدحال
چاکریم. شربت درست کردی خبرما کن
واقعا که چرا من رو لینک نکردی؟
واقعا یادم رفت
خوب حالا که خوبی چرا از دوران قوطی کبریتیت مینویسی؟
داستانش طولانی
خوب خوب خوب و توپ توپ توپ هستم
آه اولش دلم آدم می شوزنه آه اولش می ره توی ته تهه دلم آدم باعس کسلی زیادی می شه
راستی من گربه ها رو خیلی دوس دارم گربه قدیمی ترین دوست های منن
دانشگاه چه کردی؟
بابا اخر شهریوررررررررررر
گاهی زد حال نیازه
همون جا بشینی بهتره...
سلام گربه ایتالیایی فیلسوف بزگ سقراط دوست داشتی بخون
سلام سرای مشیر باشی خوش بگذره