زندگی تکراری شده برام
توی این مدت فقط music گوش میدم و راه میرم در طبیعت
(جوء بارونی، برفی و آفتابی هم برام فرقی نمی کنه) چون فقط راه رفتن آرومم میکنه.
حالا که زندگیم دایره شده،
دوست دارم باهاش بچرخم اما این بار خلاف جهت عقربه های ساعت
اونقدر بچرخم و بچرخم که برگردم به همون بابک اولیه
دوباره انتخاب کنم
دیگه خسته شدم هر روز بازیچه ی دست دیگران بشم
نمیدونم بعضی افراد وقتی باهام کار دارن میشن رفیق جونی آدم
اما... اما وقتی بهشون نیاز داری براشون یه غریبه ام
برای مدتی نیستم گوشیم هم خاموشه فقط توی ایام نوروز روشن میشه(اینم به خاطر خانواده ام هس) دوباره خاموش میشه دیگه معلوم نیست کی روشن بشه.
آدم نیاز داره مدتی با خودش باشه
فعلآ
سلام
اره موافقم هر وقت لازمت داشته باشن هر روز روزی سه بار بهت زنگ میزنن ولی اگه لازمت نداشته باشن هرچی هم زنگ بزنی بر نمی دارن
سلام
ای بابا ! چه بد موقع اومدم من !
انشاالله حال همه خوب شه . این حرفها رو این روزها از خیلیها شنیدم و خیلیام ازمن شنیدن ... هی ...
سلام
باهات هم عقیدم .
شاد باشی
پس رفتی مرخصی استعلاجی! خیلی کار خوبی می کنی! سعی کن سرحال بشی و بیای!
کاش منم می تونستم مدتی گوشیم رو خاموش نگه دارم!
خوش بگذره!
سلام
نمی دونم زمین گرده ولی انگار به دور خود نمی چرخه/ وگرنه اون که گم کردم توی راهه باید آسوده برگرده
بابک از حبس اختیاری که اومدی بیرون و زیر بارون ها حسابی قدم زدی و تازه مثل خودم شدی یه سری به وبلاگ من بزن، دوست دارم بازم ببینمت، infinitepoints.blogfa.com
منم همینطور میثم جان میام
بابک من اینجا دنبال یه گربه بودم.
پیدا کردی؟!
امیدوارم به لبخند ستاره
cheta nisti
باباکمترباخودت باش یادی هم مابکن
چشم
سلام . منم چند وقتیه اینطوریم.
سلام . اگه راه خروجش رو بیدا کردی . به ما هم بگو