به تعظیم مردم این زمانه اعتماد نکن...!
 تعظیم آنان همانند خم شدن دو سر کمان است
 که هرچه بهم نزدیکتر شوند تیرش کشنده تر است...

(کوروش بزرگ)

برخورد اول من

نیمه شهریور ۹۰  

برخورد اول من با برخورد متفاوت برخوردار بود. 

۴پا ، 2 تا لاغر ، 2 تا چاق ، تا ساق درون آب شور کف کنده گیر کرده بودن. 

ماه با چسم نیمه بازش نگاه می کرد 

گاز می گرفتن faceهای همدیگر را !!! 

دوتن تبدیل شده بودن به یک تن ، می فشوردن همدیگر را... 

شده بودن یک ستون بتنی که هیچ موجی آنها را از هم جدا نمی کرد. 

سمفونیک به راه انداخته بودن  

صدای پرنده شب ، امواج دریا و آه آه... گفتن آنها !!!

ستاره های شب عکس می گرفتن از ستون مواج درون آب 

ومن بر تخت سنگ سفت کنار لاشه ماهی شوریده نشسته بودم 

صدایم کردن 

میو میو.... شام حاضره!!!!